راز حضور

بهانه های قلم

راز حضور

بهانه های قلم

مدال عاطفه مادر

درس ها بسیار آموختم در مکتب تو ...

بارها و بارها مشق عشق کردم در محضر تو ...

و امروز به تکریم کرامت تو برخاسته ام ...

و به تجلیل جلال جاودانه ات ...

ای همیشه با من ... ای بعد از خدا معبودم ... و ای همیشه معشوقم ...

ای بهای بهانه های خلقت ...ای شعور سرتاسر شور ...

چگونه و با چه زبانی بخوانمت ... با چه کلامی ... چطور واژه ها را بچینم تا گوشه ای از عظمتت را تقدیر کرده باشم ...

که به خدا ندانم ... نتوانم ... نتوانم

که تا چشم باز کردم تو را دیدم ... آری دنیایی دیگر در این دنیا دیدم ...

دانای اسرارم ... دنیای من ... با تو که هستم به خدا به معرفت و به تمامیه خوبی ها نزدیک ترم ...

با تو که هستم همه شورم همه ذوقم ...

با تو که هستم همه آرامش است وجود پر تلاطم و همچو اقیانوس من ...

با تو که هستم می آموزم تمامی چیزهایی را که ارزش آموختن دارد ...

تو به من آموختی که سری سرگردان نباشم که به دنبال شانه می گردد ...

به من اموختی هرچه هستم و هرآنچه قرار است باشم تا ایستادگی را نیاموزم هیچ به دردم نمی خورد تمامیه آموخته هایم ...

به من آموختی مرد بودن را ... زن بودن را ... عظیم بودن را ... کامل بودن را

جز من که لرزش دست و دلت را و چشمان نگرانت را به هنگام دور شدنم نظاره کرده ...

و اوج شادی و غرورت را به هنگام هر بار در آغوش کشیدنم ...

هزار سال هم که بگذر مادر همان مادر است ... و من اگر بعد از هزاران سال دیگر هم به بهانه ی زاد روزت ندایی سر دهم بازهم عظمتت را از یاد نخواهم برد ...

که ( م ، ا ، د ، ر ) تنها واژه نیست تنها معنا نیست ...که خود دنیاییست با تمام رنج و گنج و شادی و دلتنگی اش ...

و این منم که این جا حرف تازه ای برای گفتن ندارم...

و این منم که اینجا همه بهتم در برابر تو ...

چه بگویم ؟؟؟ خودت بگو ؟؟؟

تو هماره راهنمای لحظه های منی ...

تو که پرتو افکن شب های ظلمانی منی ...

خدا نکند که برنجی ز طفل نالانت

مادرم ... همدمم ... شادی شب های تنهایی ام

12 تیرماه سالروز تولدت مبارک

___________________________________


پ.ن:کی تا حالا با این همه تاخیر پست تبریک تولد،اونم برای مادر زده که من دومیشم

نظرات 5 + ارسال نظر
دانیال چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:13 ق.ظ http://www.danyal.ir

فهم از نوشته های شما تاب نمی آورد سعیده !
بسیار زیبا و قابل تأمل بود ...
راستی خوشبختانه به یمن واژه مادر مشکل وبلاگتان حل شد

فهم خود یکی از دروس مکتب عشق است ...
و یکی از ادله ی ثابت ابنائ بشر برای اثبات بزرگیشان ...
پس اورا متهم به بی تابی نکنید آنهم در مقابل جمله واره های کوچک من
.....
و من چقدر خوشحالم

هستی نمونه چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:54 ب.ظ http://d.blogsky.com

راه خداوند همواره از دل بندگان خویش میگذرد ...
در پناه حق

از ازل تا به ابـــــــد ...
....
متشکر از حضور شما

* پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ب.ظ http://salehe74.blogfa.com

قسم به اشک چکیده در غم هجران ،
نوشته هایت را،قلمت را،می شناسم شاید بهتر از دیگران.....

قسم به قلم ... به قلم ... به قلم ... و بازهم به قلم
که اصرارت برای شناختن من برایم سوالی شده به بزرگی بزرگترین ستاره های آسمان که پیغامشان فقط و فقط نور است...

تنفس شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:26 ب.ظ http://tanaffos.blogsky.com

سلام سعیده ی عزیز
تولد مادر بزرگوارتان را (البته با تاخیر) تبریک عرض می کنم . امید که سایه ی پر مهرشان سالیان سال بر سرتان مستدام باشد. و قدر بدانید لحظه های با هم بودن را که هیچ چیز جایگزینش نیست ...
خدایا ما را قدردان بندگان خوبت قرار بده !

سلام بزرگوار
خدا نیاورد آن زمانی را که ارزش گنجی چون مادر کمرنگ شود ...
خدا نیاورد آن روزی را که من باشم و او نباشد ...

الهی آمین
_______________________
متشکر از حضور و تبریکتان

سهبا دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:53 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

خب منم با کلی تاخیر تبریک میگم تولد مهربان مادرت رو . خوش به حالش که همچین دختری داره و خوشا به سعادت تو که در دامان همچین مادری تربیت شده ای !
خداوند هر دوی شما عزیزان را در کنار هم با سلامتی و شادمانی سالیانی طولانی نگاهدار باشد .

باهم ممنون و متشکرم....

الهی آمین..
همین طور شما و دختر خانوم هاتون رو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد