راز حضور

بهانه های قلم

راز حضور

بهانه های قلم

کاش باران ببارد

  

گاهی بارها درذهنت یک روز و یک اتفاق را مرور می کنی ، برنامه می چینی،باخودت عهد می کنی اما...

اما درست وقتی که باید ... درست همان زمان که باید حرف بزنی تهی می شوی...

تهی از ...

نمی دانم...نمی دانم..

استثنا در این مورد قلمم قدم از قدم بر نمی دارد و یاری ام نمی کند...بگویم یک سال دیگر گذشت!!!

بگویم یک برگ دیگر از دفتر زندگانیم ورق خورد و در باد رها شد!!

بگویم...

نه...این روزها حس آدمی را دارم که لحظه به لحظه از یک اتفاق قشنگ از یک چیز خوب فاصله می گیرد...دور می شود..دور دور

یک هفته است از این روز می ترسم...

تمام احساسم درد می کشد...

پریشان و مضطراب...

ملتهب و بی تاب

نمی شود توصیف کرد،نمی توان بیان کرد...

انگار هرسال که میگذرد حلقه ای افزون می گردد بر زنجیره ی میان من و او... هرسال من به زمینش وابسته تر می شوم و از آسمانش دورتر..

حلقه..حلقه...یکی پس از دیگری...آنقدر حلقه های این زنجیر زیاد می شود که پرت می شوم روی زمین...

خودم را دلداری می دهم که نه...که همین زنجیر روزی فصل خواهد کرد فاصله هامان را..

که همین زنجیر روزی ریسمان رسیدن خواهد شد و تکیه گاه صعود...

اما هیچ حرفی کارساز نیست...

بیشتر می ترسم...

نکند میان این هفده حلقه ای که تا کنون.....

نکند سالی و عمری و باری ، آنی کرده باشم که نباید...

مبادا حلقه های زنجیرم آنقدر استحکام نداشته باشند که....

پریشانی ام میان واژه ها هویداست...

کاش باران ببارد...کاش باران ببارد

کاش آسمان بداند چقدر در انتظارم...

دوسال پشت سرهم درست روز دوازده اسفند باران  بود... بود و نوازش می کرد احساسم را

سومی کامل می شود آیا؟ 

 

پی تشکر نوشت: 

از تک تک عزیزانی که بیادم بودند و تبریک گفتند متشکرم 

از تک تک دوستانی که لحظه های شادکامی ام دراین سرای مجاز را مدیون آنانم... 

سپاس  

سپاس 

سپاس 

+در سفرهم بیادم بود،کاملا غیر قابل پیش بینی غافلگیرم کرد...به قول خودش با کمترین امکانات توانست پست بزند و یک دنیا شرمنده اش شدم ....یک دنیا ممنون بانو ...یک دنیا ممنون  

+قالب وبلاگش و حتی عنوانش را تغییر داده بود تا.... 

انصافا جاخوردم،این همه لطف عرق شرم بر پیشانی ام نشاند... 

چقدر احساس خوبی از خواندنش داشتم،ممنون گل مریم بلاگستان...یک دنیا ممنون 

نظرات 16 + ارسال نظر
دانیال جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:17 ق.ظ http://www.danyal.ir

ببخش نیوتن !!!!
این سیب جاذبه ، سعیده نبود
که از آسمان غلتید و بر دامن زمین افتاد ؟!

ممنون بابت تک تک تبریک ها و مهربانیتان...ممنون

مریم جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ق.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

سعیده
سعیده
سعیده
خدا کنه امروز بارون بباره خدا کنه
سرزمین چشمان من که با خواندن نوشته های دلت بارانیه
پس داره بارون میاد
راستی ممنونم از تشکرت من که کاری نکردم خانومی
یه مطلب دو خطی و یه دونه بادکنک که تشکر نمیخواد اونم دربرابر روح بزرگت

نبارید مریم جان...
نبارید...
...
تعداد خطوط یک متن مهم نیست،مهم احساسیه که موقع خوندن اون با تمام وجود لمس می کنی...
واسه احساست ممنون

مریم جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:27 ق.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

دارم فکر میکنم امروز چه روزیه؟
تو یادته؟
حس میکنم یه خبرایی هست!
بیخیال چیزی یادم نمیاد


ستاد حالگیری روز تولد دوستان
.

قربون شما

بالأخره یادت اومد یا یادت بیارم

وجیهه جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:30 ب.ظ http://s73.blogsky.com

امروز،اینجا در میان لحظه هایی که به شوق بودن تو با آسمان پیوندی به رنگ تک تک رنگ های رنگین کمان به سادگی قطره های باران و به مهربانی مهربان آسمان ساخته اند حالی عجیب میهمان شده که تفسیر تصویر زیبای لحظه ی بودن توست
سعیده جان تبریک مرا با دستهای خالیم بپذیر

ا..ا.. اینکه آی پیِ خودمه
فقط اسم من که وجیهه نبود..
شوخی کردم،پس اینکه نذاشتی به سیستم نزدیک بشم داشتی اینو برام می نوشتی
مرسی عزیزم...یه دنیا ممنون
هرکی ندونه توکه می دونی چی تو دلم میگذره،می دونی نه کارت هدیه های بزرگ بزرگ برام ارزش داره نه هدیه های آنچنانی...
می فهمم کی برام احساس به خرج میده و کی....
ممنونتم
قربونت عزیزم...وجیهه دلم نمیاد تخته رو پاک کنم،چیکار کنم؟!

تسنیم جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:42 ب.ظ

سلام سعیده جون
تولدت هزاران بار مبارک.ان شالله همیشه سالم و موفق باشی.
من همیشه روز تولدم منتظر هدیه خدا هستم.پس تو هم منظرش باش واگر گرفتی مبارکت باشه عزیزم.
باز هم تولدت مبارک

اوه اوه...اینجارو ...
سلام خانوم دکتر...حال شما؟!
ممنونم تسنیم جان،خوشحالم کردی

سهبا جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:59 ب.ظ

سلام نازدونه خانوم . خسته و هلاک اومدم , که فقط بگم , البته برای چندمین بار و به صورت مکتوب نظری , تولدت مبارک . ایشاله هزارساله بشی عزیز دل .

سلام بانووووووو...خسته نباشید
ذوق کردم الان...مرسی
تبریک در انواع مختلف:کتبی از نوع پست،پیامک و از همه مهم تر صوتی...
حالا تصویریشو چه کنیم بانو...
بازم مرسی

وجیهه جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ب.ظ

خب هر چی دلت میگه همونو انجام بده ، پاکش نکن...

شیشه های کمدمو که دیدی،اگه اینم پاک نکنم باید رو دیوار بنویسم

سارا.ت شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:11 ق.ظ http://SAARAT.BLOGFA.COM

سلام
یک روز از تولدت گذشت و عمدا یک روز دیرتر به سراغت آمدم تا بگذارم یک روز این زمین را حس کنی و ببینی که آمدنمان آنچنان تبریکی هم ندارد ...


ولی به لطف عادت عرف بودنت را تبریک می گویم به شرطی که این بودن مقدمه "ماندن" باشد نه رفتن...

منم گاهی به این موضوع فکر می کنم که چرا میلاد آدم هارو تبریک میگن اما....
مرسی ساراجان...مرسی
نه ماندنم دست من است و نه رفتن...هرچه پیش آید خوش آید

سارا.ت شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:57 ق.ظ http://SAARAT.BLOGFA.COM

بودنت یعنی این زندگی
و ماندنت یعنی جاودانگی حتی اگر سالهای سال باشد که رفته ای ...

کاش جاودانه بشیم...
درست دست میذاری رو نقاط خاص افکارم...جالبه

فریناز شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:14 ب.ظ

سلااااااااااااااااااام

آقا ما اومدیم

میگم سعید تو جدی جدی 17 سالته فقط؟؟؟

راس راستی میگی؟

علیک سلام..
شما خوش اومدین
پ ن پ
میگم نکنه لازمه عکس شناسنامم بذارم

فریناز شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:17 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

تولدت مبارک دختر زیباسرای راز

همان که راز حضور بفهمد، عمرش بر نفس های عرش فرمانرواست....

سلام دختر رازهای گل سرخ
آمدنت مبارک

به به... مااز ادبیات شما فیض نبرده بودیم که اونم شکر خدا به فیض رسیدیم

قربان شما...مرسی

سایه یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:18 ق.ظ http://shadowplay.blogsky.com/

میلاد آدم ها رو تبریک می گن چون آمدنشون و دوست دارن ...
میلادت ...روز آمدنت مبارک

آمدنشون قشنگه اگه ....

بازم ممنون سایه ی عزیز...شرمنده ی محبتتون هستم

یگانه سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:01 ق.ظ

سلااااااااااممممممممم
سعیده جونی
تفلدتتتتتتت مبارک گل من
فقط ببخش که با تاخیر شد
ان شالللللله هر روزت پر از سعادت و خوشبخیت باشه
می بوسمت گلم از همین راه دور

سلاااااااام خانووووووم
می دونی دومین سالیه که تولدمو تبریک میگی...سومی به خیر بگذره

مررررسی عزیـــــــزم

یگانه سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:02 ق.ظ http://yeganeh22.blogsky.com

خواستم بگم اون نظر قبلیه من بودم

مرسی

داداش محمد یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:09 ق.ظ

سلام عزیز...من اپم زودی بیا منتظرم...راستی پیشاپیشم عیدتون مبارک

خدمت رسیدم...عید شما هم همینطور..ممنون

س دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:36 ق.ظ

سلام
عزیز بزرگوارم
متشکرم که قالبی زیبا معرفی کردید
البته من از رنگ قهوه ای خوشم نمی آید.
فقط آبی

سلام
وقتی دیدم به یاد شما افتادم...

شما هم آبی؟؟!!!
ببخشید ولی : ایــــــــــــــــــــــــــــــــول

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد