راز حضور

بهانه های قلم

راز حضور

بهانه های قلم

نیاز روحانی و حضور نورانی

اندر نیایش حال عرفانی و شوق روحانی این روزها کسی را تاب و توان بیان نباشد

اما مجال زره ای و اندکی و لحظه ای تفکر، چرا

اکنون جدا از تمامی حال و احوالات این روزها

چیزهایی هست که بودنش نعمتیست بر هر شخص و هر منزل

که وجودش سراپا اشک است و لبخند

و قدر منشا قدرت قلب من است

که قادر متعال چنان قدرتی در قداست قدر نهاده است که به من شوق زیستن می بخشد

که دوسال است به اشتیاق وسعت این شب ، شب و روز می گذرانم

کاش بتوان اشک هایی که در اینچنین شبی از دیدگان عاشقان فرود می آید را تعبیر و تفسیر کرد

کاش خوابی که در آن بیداری عظیم می بینم را معبری بود

گاهی روزهایت غرق شیرینی اند و گاه تلخی ای زایدالوصف

گاه غرق آرزویی و گاه پرِ انتظار

گاه سکوتم را با تمنای سپیدی دفترم معنا می کنم و از خودم می پرسم : سپیدی دفترم چه خواهشی دارد

گاه غرق باورم که در هر زمینه ای تا نیست نگردیم ارزش هست در نمی یابیم

گاه از هر وسیله ای که به خیال خود واصل میان آدمیان است بیزار می شوم چراکه لمس گونه های عاشق خیلی ها را از ما دریغ می کند

گاه برای نیازم سخن آغاز می کنم

صفحه های دفتر خاطراتم را که ورق می زنم به یاد آرزو هایی می افتم که چقدر پاک و باصداقت اند

اینکه آرزو کردم شرایطی داشتم که.....

نه قشنگی این آرزو به همین است که ناگفته بماند

کاش هیچ وقت اسیر حواشی و آدمک های کنار راه نشویم...

درست که گاهی دلت از پروانه هایی می گیرد که کرم بودنشان را از یاد برده اند

اما بگذار غرق زیبایی شوند شاید در آرامش خیالشان دگرباره لحظه ها مرور گردند

و اما باور امروز من شاید ورای اندیشه ی دیروز و فردایم باشد

اما هرچه هست من امروز واقفم که لازمه ی صعود بر قله ها نفوذ در دل هاست که اگر می مهرت در جام دل و جان همگان ریخته شود دگر ملالی نیست که تازه آنجاست سرآغازی با شکوه

 لحظه ای که هر اشکت و هر لبخند و تلخندت شوری در جانها می افکند که نگوی و نپرس


گوشه هایی از خاطرات روزانه ام

نظرات 10 + ارسال نظر
دانیال جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:48 ق.ظ http://www.damyal.ir

خواندم تو را ...
مثل همیشه چه گوارا بودی ...
مثل همیشه چه مهربان بودی ...
دیگر نادیده میشناسمت ....

شناخت آدم ها موضوع غریبیست ...
ممنون

سهبا جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

گاه غرق باورم که د ر هر زمینه ای تا نیست نگردیم , ارزش هست را در نمی یابیم ...
من امروز واقفم که لازمه ی صعود بر قله ها نفوذ در دل هاست .....

بازم میگم , محشری سعیده جانم .... محشرررر !


دیشب دعا کردم قلب مهربونت بیشتر از قبل سرشار بشه از این همه احساسات ناب که منو به وجد میاره

سهبا جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:35 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

تو که قدر منشا قدرت قلبت است و هر روز را به شوق چنین شبی میگذرانی , تنها گوشه نگاهی به من هم داشته باش در میان نیایش های عرفانی و شوق روحانی ات .....
خوشا به حال دل پاکت نازدانه ام . ...

میگید دل پاک ...
خدایا به حق همین شبای قشنگ زنگار های دل هامونو پاک کن
برام دعا کن ...
خیلی

[ بدون نام ] شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:04 ب.ظ

به نام مهربان دیروز و حتما امروز و فردا
کاش غرورمان شادی هایمان را از لحظه هایی که می توانند خوب تر از خوب باشند نستاند کاش یادمان باشد من و تو ما بودیم البته شاید در آن هنگامه ناز نیاز شاید هم ظاهریست که من برایش باطنی به رنگ واژه دوستی تفسیر کرده ام
خوب حالا از این حرف ها گذشته خوب هستید خانواده خوبند میگم این روزا یا گوشی ها سرشون خیلی شلوغه یا دوستان
ما که دیدیم عنایتی حاصل نمی اید گفتیم به این راه متوسل گردیم شاید عنایتی شود ان شاءالله

بابا تو دیگه کی هستی ؟؟؟
از تعجب شاخ در آوردم خاتون جان

دانیال شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:09 ب.ظ

دیگه وقتی سهبا خانوم اینجور دلبری میکنه ، داینال پر ...
برم یک کم سماق بکم

دلبری چرا ...
سهبا جان پاسخ با شما

سهبا شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:35 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

داداش دانیال , میشه لطفا این اصطلاح سماق بمکم , رو دیگه استفاده نکنی ؟! نه من خوشم میاد نه برادرم !
شما همه جا سرورید برادر ! چه نیاز به دلبری ؟!
بنده هم حرف دلم را میزنم , چه اینجا و به نازدانه ام , چه در سرای برادر و به ایشان !

منم چی دارم بگم

فقط رو این تایید نظرات کلیک می فرماییم

سهبا شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

قربون شما و کلیک تاییدتان برم من !


فدای شما

[ بدون نام ] یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:04 ب.ظ

ما که خاک پای خاتون مهربانی ها هم نمی شویم فقط واژه دوست داشتن را بر زبان می آورم و گر نه دوست داشتن آن مهربان بانو نیز لیاقت می خواهد که فکر نمی کنم داشته باشم ان شاءالله که توی این شب های عزیز لایق دوست داشتنشون بشیم

شکسته نفسیتون منو کشته بانو
التماس دعا...
خیلی

یگانه یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 ب.ظ

جدن قشنگی آرزوها به همین ناگفته موندنشونه...



سپیدی دفترت ناز اون قلمت رو می کشه ...
جدن که جادو میکنی با این قلم

راسی عزیز دل از تو پاکتر توی این دور و ور سراغ ندارم...
اگر امشب دلت گرفت گوشه چشمی هم به من داشته باش...
می بوسمت نازنینم

آره اینجوری حداقل ابهتشون حفظ میشه
نازکش داشتن هم خیلی خوبه مگه نه

چرا فک می کنی من پاکم

یگانه یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:34 ب.ظ

ماشالله ماشالله
عجب این خونه قشنگ شده ... خسته نباشید خانوم
بابا یه پا برنامه نویسم بودی و ما خبر نداشتیم ....

لطف داری شما
نه عزیز دلم این آثار هنرمندی یک نفر دیگست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد