راز حضور

بهانه های قلم

راز حضور

بهانه های قلم

جوینده ی اویم (روایتی کوتاه در زمینه ی انقلاب)

 به نام پروردگار رحمان و خالق جانان...که گر هستیم به فرمان اوست و گر نیستیم به حکمت او... 

گر رهروییم...اوست مارا رهنما...و گر ایستاده ایم محکومیم به فنا...التیام جان های مجروح است و مایه ی سرور در جور و سختی...لایزال است و ابدی... 

خدایی که اگر خداست صاحب تمامیه ی جان هاست...و تو مپندار که این سخن خطاست  

بارها خداییش را به چشم دیده ایم و بارها گوش را از شنیدن حق منع کرده ایم...و باز هم خود را از سالکان طریقتش می دانیم...و بر این سخن می مانیم

 

و امروز به بهانه ی هموست که می نویسم به بهانه ای زیبا آه می کشم...و هق هق کنان شعار یاحق سر می دهم...  

که می گویند این روزها روزهای دگرگونیست...می گویند در این روزها تحولی عظیم رخ داده...می گویند حق آمده و نوید نابودیه باطل را به ارمغان آورده...و می گویند و بازهم می گویند... 

و گروهی نیز می پویند...گروهی پوینده و جوینده ی راهند و باید گفت آفرین بر این گروه...که شعار بی عمل سر دادن چه حاصل...اگر گوینده اید جوینده نیز باشید...که راوی ی تنها در این دنیا 

.. 

روایت انقلاب حامی می طلبد...حاوی می طلبد...همه و همه در کنار یکدیگراند که معنا می یابند... 

که من اگر امروز از گویندگانم...فردا صددرصد از پویندگانم...که ایمان دارم در این برهه ماندن واماندن است و رفتن رسیدن... 

رسیدن به هر آنچه که ارزش رسیدن دارد...و تو مپندار که (ا ر ز ش) فقط یک واژه است...که اگر تنها واژه هم باشد مقدس است و محترم و برای من دلیلیست تا ادامه دهنده ی راه آنانی باشم...که همیشه گفته ام تا جان در بدن دارم مدیون آنانم... 

و امروز می گویم در همین لحظه و در همین سرای که سرتاسرش سوز و ساز من است... 

مـــــــی خـــــواهـــــــــم پـــــــــویـــــــــنده و جــــــــوینده باشم...و در راه رسیدن با جان و دل تلاش خواهم کرد و دلگرمیم تنها خدایه من و است و بس...که جز او نخواهم و بی او نمانم... 

و ایمان دارم که: «اِنّ اللهَ لایُِِغَیِرُ ما بقومِ حتّی یُِغیِّروا ما بِانفُسِهِم...» 

لینک این مطلب در سایت آفتاب

15 بهمن ماه 1389

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد